خلاصه و تحلیل داستانی از صمد بهرنگی اين قصه، سرگذشت ماهي سياه كوچولويي است كه در يك شب چله، ماهي پيري، ته دريا براي دوازده هزار تا از بچه ها و نوه هايش تعريف مي كند: اين ماهي سياه كوچولو به همراه مادرش در جويباري زندگي مي كرد. روزي تصميم مي گيرد آنجا را ترك كرده و برود ببيند در دنيا چه خبر است و آخر جويبار به كجا مي رسد. وي علي رغم مخالفت هاي مادرش و همسايه ها قانع نمي شود. همسايه ها مي خواهند كه ماهي سياه كوچولو را نيز مثل سلفش » حلزون پيچ پيچه » بكشند، كه وي موفق مي شود به كمك دوستانش جان سالم از معركه بدر برده و مسافرت طولاني خود را آغاز نمايد. خلاصه و تحلیل داستانی از صمد بهرنگی