«روی ماه خداوند را ببوس»، رمانی است در ۲۰ بخش که در سال ۱۳۷۹ در۱۲۰ صفحه توسط انتشارات نشر مرکز به چاپ رسیده و تاکنون بیش از سی بار تجدید چاپ شده است. این کتاب طی سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ در جشنواره قلم زرین به عنوان بهترین رمان برگزیده شده است. خلاصه داستان: یونس که راوی داستان است برای رساله پایاننامه دکتری فلسفه خود موضوع خودکشی دکتر محسن پارسا و دلایل این حادثه و مرگ خودخواسته را انتخاب کرده و تا آخر داستان برای تکمیل این رساله درگیر حل این معماست. نامزدش ﺳﺎﻳﻪ، ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻱ ﻛﺎﺭﺷﻨﺎﺳﻲ ﺍﺭﺷﺪ ﺍﻟﻬﻴﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻭ موضوع پایان نامهاش در مورد «مکالمات خداوند و موسی» هست. ﻳﻮﻧﺲ ﻧﻪ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﻣﺬﻫﺒﻲ دیگری ﺩﺍﺷﺖ ﻭلی ﺣﺎﻻ ﺩﻳﺪﮔﺎﻩ ﻣﺬﻫبیاش ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯﻡ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺩﻳﺮﻭﺯﻡ، ﻓﺮﻕ ﻛﺮﺩﻩ. یونس مادر بیماری دارد که در جیرفت زندگی میکند و خواهرش هر روز اخبار نگرانکنندهای از وضعیت جسمانی مادرش به یونس میدهد. ﻣﻬﺮﺩﺍﺩ، ﺩﻭﺳﺖ قدیمی یونس که برای بردن مادرش به آمریکا (بخاطر بیماری سرطان زن آمریکایی اش)، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ۹ ﺳﺎﻝ وارد ایران میشود. یونس در میان کوهی از مشکلات هرروز با این سوال مواجه میشود که آیا خداوند وجود دارد؟